Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-29@08:19:23 GMT

شاگرد ممتازان مبارز انقلابی بیرجندی

تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۳۵۱۰۳

شاگرد ممتازان مبارز انقلابی بیرجندی

خبرگزاری فارس- خراسان جنوبی؛ فقط نمره ۲۰ را برای پیروزی انقلاب می خواستند به همین واسطه از هر ترفندی برای مقابله با رژیم شاهنشاهی استفاده می کردند حتی اگر ماموران رژیم رنگ فروشی ها را تحریم به فروش رنگ به مبارزان انقلابی می کردند آن ها با ماژیک و مداد شمعی اقدام به نوشتن شعار می کنند.

آن روزها مدرسه به ویژه در سال منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی محل قول و قرارهای مبارزه با رژیم بود و حتی اگر بارها و بارها مدیر، ناظم و معلم آن ها را بازخواست می کرد برایشان اهمیتی نداشت چرا که آن ها فقط یک هدف غایی را دنبال می کردند و آن هم تلاش و مقاومت تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بهمن ۵۷ جای جای خراسان‌جنوبی حال وهوای دیگری داشت. زمستان بود وسرما، اما مردم از پیام ها و رهنمودهای امام خمینی(ره) گرما می گرفتند، گرمایی که آنها را به خیابان ها و مقابل اسلحه و گلوله می کشاند بدون آن که از مرگ بهراسند و یا با شک وشبهه ای از راهی که در پیش گرفته اند قدمی برگردند.

با وجود حکومت نظامی باز هم فعالیت انقلابیون ادامه داشت، راهپیمایی ها برگزار می‌شد و تحصن ها ادامه داشت.

مسجدها شلوغ بود. در این بین  مدارس نیز هر چند به ظاهر باز بود اما کلاس ها چندان رسمیت نداشت.

بیرجند هم اگرچه شهری دور از پایتخت و منتسب به  خاندان علم بود اما از هیجانات انقلاب بی نصیب نماند و قشرهای مختلف مردم در این شهر همپای دیگر نقاط کشور از جوش وخروش انقلابی برخوردار بودند. 

دانش آموزان رهروان قافله انقلاب

در این بین دانش آموزان هم از قافله عقب نمانده و به تبعیت از والدین و با توجه به رهنمودهای بزرگان هر روز برنامه ای رقم می زدند؛ شعار نویسی دیوارها، تعطیل کردن مدرسه ها، حضور یافتن و پیوستن به راهپیمایی ها،  توزیع اعلامیه های امام و سخنرانی ها. آنها با هر کاری سعی در روشن کردن ذهن مردم داشتند.

سید حسین اصغری، از دانش آموزان سال آخر دبیرستان و یا به قول آن روزی ها کلاس ۱۲ بود که  در دبیرستان خزیمه علم درس می خواند مدرسه ای که در عمل و حتی نام وابستگی بیشتری به نظام وقت داشت و مسوولان آن در برخورد با جوشش های انقلابی، دانش آموزان را بیشتر  منع می کردند. 

جرقه های انقلاب از سال ها قبل زده شده بود اما سال ۵۷ شعله ور شد و از مهرماه و زمان بازگشایی مدارس، تحرکات مردمی و به ویژه دانش آموزی شدت گرفت. بازشدن مدرسه ها، فضا را آماده تر کرد؛ دانش آموزان درمدرسه همدیگر را می دیدند و منسجم می‌شدند که چه کنند، راهپیمایی یا شعار نویسی و...

فرار از مدرسه

با هم هماهنگ می شدیم که چه زمانی و از چه محلی از مدرسه فرار کنیم، دیوار دبیرستان کوتاه بود و از در و دیوار خود را داخل مزرعه های اطراف مدرسه می انداختیم و فرار  می  کردیم. 

دبیرستان خزیمه علم آن زمان، همان کلینیک فرهنگیان حالاست که اطرافش مزرعه و کشتزار بود و مسوولان مدرسه نمی توانستند دنبالمان کنند. 

پایگاهی برای انقلاب

آنها که از مدرسه فرار می کردند کارهای مرتبط با راهپیمایی و تظاهرات را انجام می‌دادند و در واقع مدرسه محلی برای قول و قرار بود. 

این دانش آموز مبارز بیرجندی ادامه داد: مدرسه ها از دی و بهمن ماه تا حدودی تعطیل بود و درسی در کار نبود. مدیر و ناظم و برخی  معلم ها آنها را تهدید به اخراج می کردند اما گوشی به حرف آنان بدهکار نبود. 

از اوایل مهر و شروع مدرسه از اخراج می گفتند و دانش آموزان را می ترساندند اما هر چه بیشتر می گذشت و واکنش های مردم گسترش می یافت از تهدیدهای آنها کاسته می شد.

معلم، مدیر و ناظم هایی که حتی اگر، هم خط امام و مردم بودند از ترس دولت نمی‌توانستند احساس و عقیده خود را بروز دهند به ویژه این که برخی مدرسه ها مثل خزیمه علم، خدیجه کبری علم، بیمارستان علم و ... همه به نوعی وابسته به نظام بودند و سخت گیری هایشان هم بیشتر بود، اما اغلب برخوردها درحد حرف بود و به تنبیه بدنی هم نمی رسید. 

 شهر کوچک بود و مردم یکدیگر را می شناختند و مسوولان هم معروف و شناخته شده بودند. 
یکی از کارهای دانش آموزان پسر شعار نویسی روی دیوارها و به ویژه خانه مسوولان  وابسته به رژیم بود. آن زمان فقط مراکز استان ها ساواک داشت و در بیرجند هم، اطلاعات شهربانی این قبیل کارها و برخورد با مردم را بر عهده داشت. 

شعار نویسی با ماژیک و مداد شمعی

برای جلوگیری از شعار نویسی، به رنگ فروشی ها دستور دادند چنانچه فردی برای خرید رنگ برود او را معرفی کنند و از آن جا که شهر کوچک بود این کار خیلی سخت نبود. بنابراین یک راه برایمان می ماند اینکه با ماژیک و مداد شمعی شعار بنویسیم و اغلب همین کار را انجام می دادیم. 

این مبارز دوران انقلاب از خاطره شب های زمستانی گفت که در کوچه پس کوچه های شهر با جمعی از دوستانش وبا مداد شمعی مشغول نوشتن شعار روی دیوار خانه فردی به نام صولت خان سبزواری و از مسوولان وقت بودند.

 در نیمه شب  سردی که حکومت نظامی، سرمایش را بیشتر می کرد هنگام نوشتن روی در، مسوول یاد شده شاید به تصور این که دزدی بیرون خانه است در را باز کرد و شعار نویسان را دنبال کرد اما خوشبختانه نتوانست هیچ یک را شناسایی کند. 

پخش اعلامیه در کلاس

از آن روزها خاطره زیاد دارد، از اعلامیه هایی که پسران جوان زیر لباس پنهان کرده و به مدرسه می بردند،  آنها که جسور بودند زودتر به کلاس ها رفته وداخل جامیزها،  اعلامیه می گذاشتند وکسی نمی پرسید آنها را که آورده و افرادی هم که می دانستند کار چه کسی است چیزی نمی گفتند.

یک روز بعد از مراسم صبحگاه وارد کلاس شدیم و دیدیم که روی تخته  نوشته شده «زنده باد قیام حسینی». حدس می زدیم کار کیست اما هیچ کدام چیزی نمی گفتیم. فضای آن زمان بسته بود و زیاد از عاشورا و امام حسین (ع)گفته نمی شد، معلم که وارد کلاس شد و نوشته را دید سریع موضوع را به دفتر مدرسه گزارش داد.

هنوز یک ساعت نگذشته بود که لباس شخصی های شهربانی به مدرسه آمدند و ۳۴ دانش آموز را در راهروی مدرسه به صف کردند و به دفتر بردند اما هیچ کدام نگفتیم که شعار نویسی  روی تخته کار چه کسی است حتی همه را تهدید به اخراج کردند ولی باز هم تاثیری نداشت . آن زمان مدرسه ها پایگاه انسجام و برنامه ریزی برای انقلاب و شرکت در تظاهرات و حضور در مراسم و برنامه های مسجد آیت ا... آیتی بود جایی که آن زمان از هسته های خودجوش انقلاب محسوب می شد. 

اصغری ادامه داد: حدود ۱۲ دانش آموز بودیم که زمان و برنامه را در کاغذی می نوشتیم و دست به  دست می کردیم که چه ساعتی و کجا برای راهپیمایی برویم. 

در مجموع در آن زمان حدود ۷۰ درصد شرکت کنندگان در برنامه های ضد رژیم را دانش آموزان و جوانان تشکیل می دادند و تاثیر بسزایی در پیروزی جریان های انقلابی در بیرجند داشتند.

روای خونین ترین روز تاریخ انقلاب بیرجند

این مبارز انقلابی از هفتم بهمن ماه ۵۷ و خونین ترین روز تاریخ انقلاب بیرجند هم این طور گفت که هفتم بهمن ۵۷ برای راهپیمایی از چند روز قبل اطلاع‌رسانی و هماهنگی توسط مسوولان مرتبط انجام شده بود، قرار بود راهپیمایی از مسجد جامع پایین شهر شروع شود، ساعت هفت صبح بود که رفتیم مسجد، هر چه زمان می گذشت جمعیت بیشتر می‌شد، عده‌ای زیادی در مسجد تجمع کرده بودند. آقای سید حسینی که مغازه چوب‌بری داشت با همکاری افراد دیگر تعداد زیادی پلاکارد با عکس امام خمینی (ره) بین زنان و مردان توزیع کرد. بعد از سخنرانی یکی از روحانیون به ۱۵ نفر از جوانان از جمله «من» مسئولیت انتظامات داده شد. 

مسئولیت من اول ایستادن مقابل بیمارستان علم (امام رضا (ع) فعلی) بود، در طول مسیر همزمان با شروع تظاهرات جلوی درب ملاقات پادگان و سپس جلوی ژاندرمری (مخابرات خیابان شهدا) قرار گرفتم.

تظاهرات قرار بود از مسیر خیابان انقلاب به سمت خیابان آیت‌الله طالقانی فعلی(کشتمان سابق) و بعد از آن میدان ابوذر فعلی (کوروش سابق) و سپس میدان شهدا و میدان امام خمینی (ششم بهمن سابق) ختم شود.

راهپیمایی شروع شد و مردها جلو و زن‌ها پشت سر حرکت می‌کردند، بدون هیچ حادثه‌ای تظاهرات ادامه داشت، من مقابل ژاندارمری مستقر بودم یک لحظه دیدم پشت بام و جلو ژاندارمری تعداد زیادی سرباز مسلح و در داخل کوچه هم یک افسر با یک تیوتای مسلح به یک کلت ایستاده‌اند.

یکی از افسرها صدایم کرد و گفت «برو به این جمعیت بگو شعار «مرگ بر شاه» ندهند»، من با سرعت برگشتم وسط راهپیمایی و حرف افسر را منتقل کردم و دوباره برگشتم سمت کوچه ژاندارمری و با تظاهرکنندگان حرکت کردم، گروهی از جوانان شعار «مرگ بر شاه» سر می‌دادند، افسر آمده بود سر کوچه و با کلت به سمت جمعیت تیراندازی می‌کرد، همزمان سربازان پشت بام در حال تیراندازی بودند که قهوه‌چی، زراعتکار و سید علی راشدی و... از مجروحان آن روز بودند.

خون دو جوان مظلوم به زمین ریخته شد

عده‌ای از مردم سراسیمه فرار کردند، عده‌ای در جوی‌ها پناه گرفتند که آثار این تیرها هنوز در میدان شهدا روی در و دیوار باقیست. اما من همراه عده دیگری از جمعیت به میدان شهدا رفتم که آنجا تعداد زیادی کفش و چادر و عبا روی زمین افتاده بود.

خواهران به محوطه‌ای که در میدان شهدای فعلی بود، هدایت شدند اما با رسیدن نیروهای ارتش، شدت درگیری افزوده شد در آن روز شهید سندروس و سورگی را از دست دادیم، آثار تیراندازی هنوز در مغازه حاجی آقای اکبرپور وجود دارد. بچه‌ها حالتی پیدا کرده بودند که خیلی‌ها به مرزی رسیده بودند و در آن زمان آماده شهادت بودند. پس از شهادت شهیدان سورگی و سندروس بچه‌ها بیشتر وارد میدان شدند تا روز ۱۲ بهمن.

شاگردان شهید مبارز بیرجندی

نرگس حسین پور، مادر شهید سندروس هم در باره خونین ترین روز تاریخ انقلاب بیرجند این طور بیان کرد: آن روز یعنی هفتم بهمن حال و هوای علی با دیگر اعضای خانواده متفاوت بود حتی صبح خودش حمام رفت به طور حتم غسل شهادت کرد و زودتر از بقیه هم سر سفره صبحانه نشست و بعد از خوردن چند لقمه گفت این لقمه آخری را هم بخورم رفتم راهپیمایی.

و بعد از خوردن صبحانه رفت دنبال دوستش که پدرش چندان رضایتی به حضور وی در این راهپیمایی ها نداشت اما می خواست به دور چشمان وی و بهانه دیگر در این راهپیمایی شرکت کند. 

دوستش وقتی علی را دیده بود چون کاپشنی که تن علی بود سوراخ کوچکی داشت به وی گفت قبل از شهادت گویا تیر خورده ای و علی هم به شوخی گفته بود ساعت ۱۱ تیر می خورم.

ما هم بعد از این که صبحانه خوردیم دسته جمعی به جمع راهپیماییان که قرار بود از مسجد آیتی تا میدان شهدای فعلی را بپیماییم پیوستیم. حتی قبل از آن عده ای می‌گفتند شعار بر مرگ شاه ندهید و شعارهایتان خیلی کوبنده نباشد چرا که احتمال دارد تیر اندازی کنند.

حتی این موضوع را متذکر شدند که راهپیماییان موقعی که از مقابل بیمارستان امام رضا (ع) هم عبور می کنند با سکوت این مسیر را بپیماییند تا بیماران خدای نکرده نگران نشوند. خلاصه راهپیماییان بعد از عبور از خیابان های طالقانی به سمت میدان کوروش یا همان میدان ابوذر فعلی رفتند و از آن جا هم به سمت میدان شهدای فعلی یا همان مبدان مخابرات قدیم حرکت کردند.

تیری که به قلب مادر شهید خورد

همین که به ساختمان مخابرات قدیم بیرجند نزدیک شدند و مقابل ژاندارمری بیرجند قرار گرفتند ماموران رژیم دستور تیر اندازی دادند و چند تیر هوایی خالی کردند.

همین که صدا تیر بلند شد همه ساکنان خیابان های منتهی به میدان شهدای فعلی و حیکم نزاری درهای خانه هایشان را به روی راهپیماییان گشودند.

چون خیلی ازدحام جمعیت بود دخترم را گم کردم و چند دقیقه ای بعد از آن صدای تیر در گوش شهر پیچید تیر دوم که صداش در شهر پیچید گویا آن تیر به قلبم خوردم و مرا از خود بیخود کرد به طوری که از حالم رفتم برای آب قند آوردند. آن لحظه ای که تیر به قلبم خورد همان لحظه ای بود که پسرم برای بردار کوچکتری که همراهش بود سپری می‌شود تا تیر به او نخورد به پهلویش این تیر اصابت می کند اما ماموران اجازه نمی دهند که علی را به بیمارستان برساند و می گوید باید جانش گرفته شود.

اما تا آرام شدن فضای مجبور بودیم خانه ها بمانیم علی ساعت ۱۱ شهید شد و عموی علی که در جریان ماجرا قرار می گیرد به دنبال من می گردد تا مرا به خانه ببرد که همه اقوام، آشناییان، همسایگان و دوستان برای تعزیت گویی به خانه ما آمده بودند اما من از همه چیز بی خبرم بود وقتی عموی علی بعد از پرس و جوی بسیار مرا پیدا کرد می گفت: کاش مرا می کشتند چرا آن طفل معصوم را کشتند من هم با نگران می گفتم چه اتفاقی افتاده محمد کاریش شده یا علی، یا مجید اما عموی علی می گفت هیچ کدام هیچ کارشان نشده فقط علی کمی زخمی شده و در بیمارستان است نگو که علی ساعت ۱۱ آن هم هنگام که تیر بر قلب خورد شهد شیرین شهادت نوشیده بود.

حال عجیبی داشتم وقتی از آن خانه بیرون آمدم گویی در و دیوار شهر مرا می خورد می‌گفتم به طور حتم اتفاقی افتاده چرا هیچ کس هیچ چیز نمی گوید. می گفتم مرا به بیمارستان ببرید تا علی ببینم می گفتند: اجازه نمی دهند باید برویم خانه.

به نزدیکی خانه که رسیدیم محشری برپا و شور و شینی همه در خانه ما بودند و تنها بی خبر از ماجرای شهادت علی من بودم.

مادر در ادامه از حسن هایی بسیار علی از این که به موقع نماز، دعا و قرآنش را می خواند از این برای مادر خاص بود و با بقیه تفاوت داشت از این که از ظلم و جور رژیم ستم شاهی خسته شده و منتظر ناجی ایران زمین بود گفت.

از این که علی به مادر گفته که می خواهد برای ۱۲ بهمن ماه روز ورود امام خمینی به وطن به تهران برود و رهبری را از نزدیک ببیند و در این جشن حضور داشته باشد اما گویا به جشنی باشکوه تر برای نیت پاکی که داشت  آن هم بهشت برین دعوت شده بود.

شهید دانش آموز محمود سورگی 

شهید محمود سورگی، دیگر شهید خونین ترین روز تاریخ انقلاب بیرجند است بردار شهید در مورد بردارش این طور گفت: به نماز اول وقت بسیار توجه داشت و هر روز صبح برای اقامه نماز اول وقت زودتر از هر کسی بیدار می‌شد.

وی تصریح کرد: شهید سورگی به تشویق جوانان و نوجوانان برای شرکت در راهپیمایی و تظاهرات علیه رژیم پهلوی اقدام می‌کرد و اعلامیه‌های امام راحل را در اختیار دیگران قرار می‌داد.

برادر شهید ادامه داد در روز هفتم بهمن‌ماه به جمعیت در میدان کوروش پیوستیم و به سمت میدان شهدای فعلی رفتیم و تیراندازی آغاز شده بود و تعدادی در کوچه‌ها و تعدادی در جوی‌های آب مخفی شده بود و در یکی از خرابه‌ها همراه با محمود مخفی شده بودیم و سربازان رژیم پهلوی شهید محمود سورگی را دستگیر کردند و با کلت به شهادت رساندند.

سخن پایانی: شاگرد ممتازان مدرسه انقلاب بیرجند راهتان ادامه دارد.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: دانش آموزان شهدای دانش آموز بیرجند دانش آموزان امام خمینی شعار نویسی میدان شهدا مداد شمعی هفتم بهمن دانش آموز مدرسه ها بهمن ماه آن زمان عده ای آن روز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۳۵۱۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

میدان‌داری مردم و دولت، پیش نیاز تحول فرهنگی است

نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی گفت: ما به یک تحول و تجدید حیات فرهنگی نیاز داریم تا نسل آینده بتواند در بستری از جهت گیری‌های انقلابی ملت رشد کند؛ این تحول هم باید از ناحیه ملت و دولت به‌صورت هم‌زمان باشد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان رضوی، آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی ظهر امروز_جمعه هفتم اردیبهشت_ در خطبه سیاسی نماز جمعه این هفته با اشاره به ابعاد فرهنگی و دستاوردهای گسترده عملیات وعده صادق اظهار کرد: این روزها نقل هر محفل و مجلسی، صحبت پیرامون دستاوردها و پیامدهای عملیات وعده صادق است و عمدتاً این موردتوجه است که چقدر از این موشک‌ها به هدف نشسته و چند درصد رهگیری شده، اما آنچه مهم‌تر از همه بود، اراده قوی، قدرتمند و مقتدرانه نیروهای مسلح ایران بود که اسرائیل را ذلیل کرد، هیمنه آن را درهم شکست و قلب مسلمانانی را که حکام آن‌ها، افراد دست نشانده، سرسپرده و بی لیاقت وابسته به جهان استکبار بودند، شاد کرد.

وی افزود: تمجیدی که از این عملیات در سطح عالم صورت گرفت، نسبت به ملتی بود که ۴۵ سال است در معرض تهاجمات و تحریم‌های پیوسته دشمن هستند، اما نه تنها عقب ننشسته‌اند بلکه امروز در این منطقه پربلا میدان‌داری می‌کنند.

ضرورت صیانت از فرهنگ انقلابی در جامعه

نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی با تأکید بر ضرورت حفظ فرهنگ انقلابی در اقشار مختلف مردم و به خصوص جوانان خاطرنشان کرد: آن چیزی که نسل جوان ما باید درباره آن بیندیشد و ابعاد و سرمنشأ آن را دنبال کند، همین روحیه و فرهنگ انقلابی است؛ شما که شاهد این قهرمانی و قدرت هستید، امروز آن را لمس می‌کنید، اما پیش از این‌ها، در دفاع مقدس بود که جهان پایداری ایرانیان را درک کرد و ثابت شد در فتح‌المبین و خیبر عقب نشینی نمی‌کنند.

وی ادامه داد: یک عده افراد کوتاه فکر و اندک‌اندیش بودند که از همان روزهای اول به امام (ره) می‌گفتند شما با چه قدرتی می‌خواهید به مصاف شاهی بروید که دنیا پشت سر اوست، اما هدف برآورده شد، مردم آمدند، این نهضت را به سرانجام رساندند و با سینه خشک به مصاف گلوله داغ رفتند تا کربلایی که شنیده‌ایم و شنیده‌اید، یکبار دیگر در خیابان‌های مشهد و تهران و تبریز و قم و اصفهان تکرار شود؛ اراده این ملت، پرورش یافته بر بستر انقلابی است که در فرهنگ خداباوری ریشه دارد، امام بزرگوار به مردم در این خط جهت داد و اندیشه‌ای را نهادینه کرد که در اراده انقلاب، دفاع مقدس و اکنون عملیات وعده صادق نمود پیدا می‌کند.

نیازمند تجدید حیات فرهنگی هستیم

عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: امروزه این نگرانی وجود دارد که نکند فرهنگ انقلابی‌گری در جامعه و به خصوص نسل جوان توسط دشمن براندازی شود؛ وقتی بینش‌های انقلابی رو به ضعف بگذارد و چشم‌ها متوجه زرق و برق جریان‌های مادی باشد، بدیهی است که این فرهنگ تضعیف شود و آن زمان است که آن اراده قوی رو به ضعف خواهد گذاشت

وی تأکید کرد: ما به یک تحول و تجدید حیات فرهنگی نیاز داریم تا نسل آینده بتواند در بستری از جهت گیری‌های انقلابی ملت رشد کند؛ این تحول هم باید از ناحیه ملت و دولت به صورت همزمان باشد؛ ملتی که فراتر از فرهنگ مشتری مداری در میدان باشد و دولتی که مافوق یک ناصح مشفق، برای صیانت از فرهنگ هزینه بدهد.

آیت‌الله علم الهدی با بیان اینکه مردم و به خصوص جوانان متدین ما باید خودشان میدان داری کنند، تصریح کرد: از سوی دیگر، حکومت هم باید فراتر از یک ناصح مشفق، در میدان باشد و هزینه‌های اجرای فرهنگ را بپردازد، چون صیانت از فرهنگ، هزینه دارد. نمی‌شود ما در سازمان برنامه و بودجه بنشینیم برای همه چیز کشور برنامه ریزی کنیم و بعد دست آخر ببینیم چقدر پول باقی ماند و همان خرج فرهنگ باشد.

وی بیان کرد: اگر مردم بخواهند یک گوشه بنشینند، تماشاچی باشند و بگویند آقای خطیب نماز جمعه، آقای نیروی انتظامی، شما بیا این ناهنجاری را درست کن، این‌طور نمی‌شود! برادران و خواهران، جهت گیری انقلاب در جامعه ما با میدان داری مردم محقق می‌شود.

مراقب تکرار و تحریف کلام رهبری باشیم

امام جمعه مشهد با انتقاد از تحریف کلام و منطق رهبر معظم انقلاب در میدان عمل اظهار کرد: مایه تأسف است که امروزه شاهد تکرار و تحریف منطق رهبری در سطح مسئولان هستیک؛ به طور مثال، اوامر قطعی و صادرشده از ناحیه ولایت در مسائل فرهنگی به جای اینکه عمل شود، مورد تکرار مستمر قرار می‌گیرد و مسئولین به صورت پیوسته همان چیزی را می‌گویند که رهبری فرموده‌اند. این چه بساطی است؟ رهبری می‌فرماید که عمل شود، نه اینکه شما تکرار کنید.

وی افزود: از یک جنبه دیگر، همین بحث جذب حداکثری که یکی از راهبردهای مقام معظم رهبری و به این معناست که همه جریانات دولتی و تشکل‌های مردمی همت کنند تا افراد از جریان‌های لامذهب خارج و به جمعیت انقلابی افزوده شوند، این مبنای کلام و عمل است، اما گاهی اوقات حرکت‌های ضدارزش و ناهنجاری در فلان برنامه تلویزیونی یا فلان نهاد حکومتی اجرا می‌شود که وقتی پیگیر می‌شویم، جواب می‌دهند به خاطر جذب حداکثری است. کدام جذب؟ می‌خواهید به بهانه پر کردن سبد جمعیت انقلابی، همان کسانی را هم که انقلابی هستند، از خود برنجانید؟

وی با اشاره به آیه ۱۱۲ سوره مبارکه هود ادامه داد: خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» یعنی اگر شما در جریان استقامت خود، یک اراده قوی در مردم ایجاد کردید، اما پاسدار آن نبودید، این طغیان در برابر نعمتی است که خداوند بینا به شما عنایت کرده و در درگاه پروردگار حساب و کتاب خواهد شد. برادران و خواهران، عزیزان من، مبنای عمل این است. کسانی که در بعضی حرکت‌ها و جریان‌های مردمی، مدعی توسعه فرهنگ دینی هستند، باید بیایند جامعه دینی را توسعه بدهند. این همان تحولی است که هم بر پایه دستگاه‌های حکومتی و هم مبتنی بر اراده مردمی، می‌تواند منجر به اقتدار مضاعف ملت در عرصه‌های مختلف شود.

کد خبر 748088

دیگر خبرها

  • معلم انقلابی باید در کشور تربیت شود
  • هنرمند انقلابی در راستای توحید الهی گام برمی دارد
  • آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
  • قتل شاگرد قهوه خانه به دست کارگر اخراجی
  • مهارت آموزی ۱۵۰۰ بانوی بیرجندی در رشته‌های فنی و حرفه‌ای
  • بازگشت روباه‌ها به لیگ برتر با شاگرد گواردیولا!‏
  • پیام تسلیت مجمع روحانیون مبارز به مناسبت درگذشت همسر آیت الله شهید سید مصطفی خمینی
  • توصیفات مجمع روحانیون مبارز از عروس ارشد امام (ره) /تسلیت به سیدحسین خمینی و خواهرش
  • تاکید امام جمعه مشهد بر ضرورت تحول و تجدید حیات در عرصه فرهنگی جامعه
  • میدان‌داری مردم و دولت، پیش نیاز تحول فرهنگی است